آن ماه بین که فتنه شود مهر انورش

خواجوی کرمانی – غزل شماره 543

آن ماه بین که فتنه شود مهر انورش

آن نقش بین که سجده کند نقش آذرش

بدری که در شکن شود از باد کاکلش

سروی که بر سمن فتد از مشک چنبرش

مرجان کهینه بنده ی یاقوت و لؤلؤش

سنبل کمینه خادم ریحان و عنبرش

مه سایه پرور شب خورشید مسکنش

شب سایه گستر مه خورشیدی منظرش

تابی فکنده بر قمر از زلف تابدار

شوری فتاده در شکر از تنگ شکّرش

هاروت در جوار هلال منعّلش

خورشید در نقاب شب سایه گسترش

سنبل دمیده گرد گلستان عارضش

ریحان شکفته بر سر سرو سمن برش

جان در پناه لعل روان بخش جان فزاش

دل در کمند زلف دلاویز دلبرش

طوطی شکرشکن شده در باغ عارضش

زاغ آشیانه ساخته بر شاخ عرعرش

خواجو سرشک اگر چه ز چشمش فکنده ای

بر دیده جاش ساز که اصلیست گوهرش

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها