ترک عالم گیر و عالم را مسخّر کرده گیر

خواجوی کرمانی – غزل شماره 506

ترک عالم گیر و عالم را مسخّر کرده گیر

و ابلق ایام را در زیر زین آورده گیر

چون ازین منزل همی باید گذشتن عاقبت

همچو مه بر طارم پیروزه منزل کرده گیر

گر حیات جاودانی بایدت همچون خضر

روی ازین ظلمت بتاب و آب حیوان خورده گیر

همچو فرهاد از غم شیرین به تلخی جان بده

وز لب جان پرور شیرین روان پرورده گیر

خون دل خور چون صراحی و به آب آتشی

آبروی آفتاب آتش افشان برده گیر

رخ ز مهمانخانه ی گیتی بگردان چون مسیح

و آسمان را گرد خوان و قرص مه را گرده گیر

تا کی آزاری به بیزاری و زاری خلق را

مرهم آزار باش و خلق را آزرده گیر

بر بزرگان خرده گیری وز بزرگی دم زنی

گر بزرگی بگذر این راه و به ترک خرده گیر

همچو خواجو تا شود شمع فلک پروانه ات

شمع دل را زنده دار و خویشتن را مرده گیر

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها