کاروان ختنی مشک ختا می آرد

خواجوی کرمانی – غزل شماره 404

کاروان ختنی مشک ختا می آرد

یا صبا نکهت آن زلف دوتا می آرد

لاله دل در دم جانبخش سحر می بندد

غنچه جان پیشکش باد صبا می آرد

مرغ را گل به اشارت چه سخن می گوید

باز هدهد چه بشارت ز سبا می آرد

می رسد قاصدی از راه و چنان می شنوم

که ز سلطان خبری سوی گدا می آرد

ای عزیزان چه بشیرست که از جانب مصر

مژده ی یوسف گمگشته ی ما می آرد

ظاهر آن است که مرغ دل مشتاقان را

دانه ی خال تو در دام بلا می آرد

می گشاید مگر از نافه ی زلفت کارش

ورنه باد این دم مشکین ز کجا می آرد

هندوی پر دل شوریده که داری ز قفا

ای بسا دل که کشانت ز قفا می آرد

خواجو از قول مغنّی نشکیبد زآن روی

هر زمان پرده سرا را به سرا می آرد

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها