درد محبت درمان ندارد

خواجوی کرمانی – غزل شماره 345

درد محبت درمان ندارد

راه مودّت پایان ندارد

از جان شیریت ممکن بود صبر

اما ز جانان امکان ندارد

آن را که در جان عشقی نباشد

دل بر کن از وی کو جان ندارد

ذوق فقیران خاقان نیابد

عیش گدایان سلطان ندارد

ای دل ز دلبر پنهان چه داری

دردی که جز او درمان ندارد

باید که هر کو بیمار باشد

درد از طبیبان پنهان ندارد

در دین خواجو مؤمن نباشد

هر کو به کفرش ایمان ندارد

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها