خواجوی کرمانی – غزل شماره 160
در خنده آن عقیق شکرریز خوشترست
در حلقه آن کمند دلاویز خوشترست
فرهاد را ز شکّر شیرین حکایتی
از خسروی ملکت پرویز خوشترست
بر روی خاک تکیه گه دردمند عشق
از خوابگاه اطلس گلریز خوشترست
دیگر حدیث کوثر و سرچشمه ی حیات
مشنو که باده ی طرب انگیز خوشترست
گو پست باش ناله ی مرغان صبح خیز
لیکن نوای چنگ سحر تیز خوشترست
صبح است خیز کاین نفس از گلشن بهشت
بزم صبوحیان سحرخیز خوشترست
اول بنوش ساغر و وانگه بده شراب
زیرا که باده ی شکر آمیز خوشترست
گر دیگران ز میکده پرهیز می کنند
ما را خلاف توبه و پرهیز خوشترست
خواجو کنار دجله ی بغداد جنت است
لیکن میان خطه ی تبریز خوشترست