ای که از سرچشمه ی نوشت برفت آب نبات

خواجوی کرمانی – غزل شماره 119

ای که از سرچشمه ی نوشت برفت آب نبات

مرده ی مرجان جان افزای توست آب حیات

از چمن زیباتر از قدّت کجا خیزد نهال

وز شکر شیرین تر از خطّت کجا روید نبات

عنبر زلف تو بر کافور می بندد نقاب

سنبل خطّ تو بر یاقوت می آرد برات

پرده بر رخ می کشی وز ما نمیداری حجاب

خستگان را می کشی وز کس نمی باشد حیات

حال مجنون شرح دادن با دلم دیوانگیست

همچو پیش طرّهایت ذکر لیلی ترّهات

تا برفتی همچو آب از چشم دریا بار من

پیش جیحون سرشکم می رود آب فرات

بنده ام تا زنده ام گر می کشی ور می کشی

زخم پیکان تو مرهم باشد و بندت نجات

از دهانت بوسه ای جستم زکات حسن را

گفت خاموش ای گدا بر هیچ کی باشد زکات

با خیالت دوش می گفتم که مردم از غمت

گفت خواجو گوییا نشنیده ای من عاش مات

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها