اقبال لاهوری
زبور عجم
شماره 36
از چشم ساقی مست شرابم
بی می خرابم بی می خرابم
شوقم فزون تر از بی حجابی
بینم نبینم در پیچ و تابم
چون رشته ی شمع آتش بگیرد
از زخمه ی من تار ربابم
از من برون نیست منزلگه من
من بی نصیبم راهی نیابم
تا آفتابی خیزد ز خاور
مانند انجم بستند خوابم