گلستان-باب هفتم در تاثیر تربیت-حکایت 18

سعدی-گلستان باب هفتم در تاثیر تربیت

حکایت 18

توانگر زاده‌ای را دیدم بر سر گور پدر نشسته و با درویش بچه‌ای مناظره در پیوسته که : صندوق تربت ما سنگین است و کتابه رنگین و فرش رخام انداخته و خشت پیروزه درو به کار برده. به گور پدرت چه ماند خشتی دو فراهم آورده و مشتی دو خاک بر آن پاشیده. درویش پسر این بشنید و گفت : تا پدرت زیر آن سنگ‌های گران بر خود بجنبیده باشد ، پدر من به بهشت رسیده باشد .

خر که کمتر نهند بر وى بار

بى شک آسوده تر کند رفتار

 

مرد درویش که بار ستم فاقه کشید

به در مرگ همانا که سبکبار آید

و آنکه در نعمت و آسایش و آسانی زیست

مردنش زین همه ، شک نیست که دشخوار آید

به همه حال اسیری که ز بندی برهد

بهتر از حال امیری که گرفتار آید

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
3 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سارا
میهمان
سارا
اسفند 27, 1401 1:27 ب.ظ

میشه بازنویسی ش رو هم بزارین

مبینا مشکاتی
میهمان
مبینا مشکاتی
فروردین 11, 1402 6:56 ق.ظ

لطفا معنی شعر رو هم بذارین