سعدی-گلستان-باب سوم در فضیلت قناعت
حکایت ۱۳
حاتم طایی را گفتند : از تو بزرگ همت تر در جهان دیدهای یا شنیدهای ؟ گفت : بلی ، روزی چهل شتر قربان کرده بودم امرای عرب را ؛ پس به گوشه ی صحرایی به حاجتی برون رفته بودم ، خارکنی را دیدم پشته فراهم آورده ؛ گفتمش : به مهمانی حاتم چرا نروی که خلقی بر سماط او گرد آمدهاند ؟ گفت :
هر که نان از عمل خویش خورد
منّت حاتم طائی نبرد
من او را به همت و جوانمردی از خود برتر دیدم .