حاج ملاهادی سبزواری – غزل شماره 8
گرفته سبزه و گل روی صحرا
سقاک اللّه ساقی هات خمراً
ز هجرانت بسوزیم و بسازیم
لعل اللّه یحدث بعد امراً
وفا در عهد حسنت گشته نایاب
احسن العهد للحسناه یدری
ز لعلت جرعه ای روزی چشیدیم
فاحسوا من دمآء القلب دهراً
دلم بگداخت از سوز فراقت
فاجفانی الدمآیهطلن قطراً
فروغ رخ ز تار موی بنما
ارینی فی بهیم اللیل فجراً
فروزی آتش طلعت به هر بزم
باحشائی لقد سعرت جمراً
به پیش گلشن فردوس رویش
دعوا عنا ریاحینا و زهراً
دهانت سرّ اسرار الهی است
فقل و اکشف لسرفیک ستراً