شمس مغربی – غزل شماره 170
آنچه می دانم از آن یار بگویم یا نه
و آنچه بنهفت ز اغیار بگویم یا نه
دارم اسرار بسی در دل و در جان مخفی
اندکی زان همه بسیار بگویم یا نه
گرچه از عالم اطوار برون آمده ام
سخنی چند ز اطوار بگویم یا نه
سخنی را که در آن بار نگفتم با کس
هست اجازت که درین بار بگویم یا نه
معنی حسن گل و صورت عشق بلبل
همه در گوش دل خار بگویم یا نه
آنکه اقرار همی کرد چرا منکر شد
علت و موجب انکار بگویم یا نه
وصف آن کس که درین کوچه و این بازار است
بر سر کوچه و بازار بگویم یا نه
سبب آنکه یکی در همه عالم ظاهر
گشت در کسوت بسیار بگویم یا نه
سرّ این نکته که او هر نفسی دایره ای
می نماید نه به تکرار بگویم یا نه
کثرت دایره از وحدت نقطه پیدا
ز چه گردید در ادوار بگویم یا نه(1)
مغربی جمله به گفتار بگفتی با ما
آنچه گفتی تو به گفتار بگویم یا نه
واژگان دشوار: 1– این بیت در برخی منابع نیامده است.