مخفی بدخشی – غزل شماره 75
زیب بهار
ای دیده باز واله و حیران کیستی
ای دل اسیر زلف پریشان کیستی
ای سرو قد غنچه لب گلعذار من
زیب بهار و زینت بستان کیستی
بگشا نظر که مور ضیف توایم ما
ای پادشاه حسن سلیمان کیستی
ما خون دل خوریم و تو با غیر جام می
گریان من از رقیب و تو خندان کیستی
یعقوب وار بیت حزن گشت خانه ام
در تخت مصر یوسف کنعان کیستی
ما و دلی که بسمل آن چشم کافر است
ای جان تو هم بگو که تو قربان کیستی
گل را که جوش حسن ز یک هفته بیش نیست
مخفی خموش بلبل خوش خوان کیستی