قصاب کاشانی – غزل شماره 124
لبتشنه ی نیاز چو بیتاب میشود
از آب تیغ ناز تو سیراب میشود
عاشق در این محیط خطرناک چون حباب
در یک نفس ز شوق تو نایاب میشود
آن کس که بر کشاکش این بحر تن نهاد
چون موج طوق گردن گرداب میشود
دورم به هر کجا که نشینم به یاد او
از سیل گریه دجله خوناب میشود
دیدن رخت دوباره میسر نمیشود
زیرا که هر که دید تو را آب میشود
در بزم خاص بادهپرستان شوق تو
دوری که هست قسمت قصاب میشود