قدسی مشهدی- غزل شماره 354
داغ سودایم، به سوی سینه ریشان میروم
درد عشقم، رو به دلهای پریشان میروم
رامِ عشقم، کی ز زیرِ تیغِ قاتل میجهم؟
زخم جویم، سوی زهرآلوده نیشان میروم
میگریزم پا تهی، از صحبت آسودگان
درد و غم هرجا که باشد، رو به ایشان میروم
بانگ استغفار بر لب، دل به ساغر میدهم
سبحه بر کف، جانب زنّارکیشان میروم
بر میان زنّار دارم، گرچه نامم قدسی است
خویشِ پاکان و برهمن سوی خویشان میروم