قاآنی شیرازی – غزل شماره 19
دوش رندی خلوتی خوش خالی از اغیار داشت
حورش از فردوس و غلمانش ز جنت عار داشت
شاهدش خوشتر ز غلمان زانکه غلمان در بهشت
ذکر استغفار و آن الحان موسیقار داشت
حورالقدوس والقدوس و آن زیبا سرشت
الصبوح و الصبوح او راد در اسحار داشت
اندر افتادند حالی آندو سیمین تن به هم
کاین شغب بسیار و آن دیگر شبق بسیار داشت
لب همی سودند بر هم آری آن را این سزد
کاین به لب شنگرف و آن بر پشت لب زنگار داشت
نغمه های آوخ آوخ خاست زان حورا سرشت
کانچنان دلکش نوایی زخمه ی مزمار داشت
گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
گفت ما را جلوه ی معشوق در این کار داشت
الغرض با آب غلمان چشمه سار حور را
شیوه ی جنات تجری تحتهاالانهار داشت