سعدی-غزل مشکوک
شماره 5
چشم تو طلسم جاودان است
یا فتنه ی آخرالزمان است
تا چشم بدی به زیر بنهد
دیگر به کرشمه در نهان است
ما را به کرشمه صید کرده ست
چشمست که چو چشم آهوان است
با لشکر غمزه ی تو در شهر
……………………… الامان است
پیکان خدنگ غمزه ی تو
شک نیست که زهر بیکمان است
از لعل لب شکرفشانت
یک بوسه به صد هزار جان است
ارزان شده است بوسه ی تو
ارزان چه بود که رایگان است
هستم همه ساله دست بر سر
چون پای فراق در میان است
گویند صبور باش سعدی
این کار به گفت دیگران است