رهی معیری – غزلیات
شماره 129
وعده ی خلاف ( 1 )
ندانم کان مه نامهربان یادم کند یا نه
فریب انگیز من با وعدهای شادم کند یا نه
خرابم آنچنان کز باده هم تسکین نمییابم
لب گرمی شود پیدا که آبادم کند یا نه
صبا از من پیامی ده به آن صیاد سنگین دل
که تا گل در چمن باقی است آزادم کند یا نه
من از یاد عزیزان یک نفس غافل نیم اما
نمی دانم که بعد از این کسی یادم کند یا نه
رهی از ناله ام خون می چکد اما نمی دانم
که آن بیدادگر گوشی به فریادم کند یا نه
واژگان دشوار : 1- این غزل،آخرین سروده ی رهی است که در بستری بیماری پیش از مرگ در بیمارستان لندن به برادرزاده ی خود – گلی معیری – دیکته کرده است.