پرسید بلبل ای جان که بهار شد کجایی

پرسید بلبل ای جان که بهار شد کجایی

بشکفت جمله عالم گل و برگ جان فزایی

رخ یوسفان ببینی که ز چاه سر برآرد

همه گلرخان ببینی که کنند خودنمایی

ثمرات دل شکسته به درون خاک بسته

بگشاده دیده دیده ز بلا دهی رهایی

خضر و ثمن چو رندان بشکسته اند زندان

گل و لاله شاد و خندان ز سعادت عطایی

همه مریمان کامل همه بکر گشته حامل

بنموده عارفان دل زه جناب کبریایی

به مثال گربه هر یک به دهان گرفته کودک

سوی مادران گلشن به نظاره چون نیایی

بنگر به مرغ خوش پر چو خطیب فوق منبر

به ثنا و حمد داور بگرفته خوش نوایی

چو شکوفه کرد بستان ز ره دهن چو مستان

تو نصیب خویش بستان ز زمانه گر ز مایی

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها