آخر چه شود یارا بر من نظر اندازی

آخر چه شود یارا بر من نظر اندازی

این کبر و دماغت را از سر به در اندازی

تیری زده ای ناگه اندر جگر مسکین

باشد که یکی تیری سوی سپر اندازی

زان نقطه عشقت من چون عود همی سوزم

پر مشک شود عالم کز لب شکراندازی

من خاک شوم یارا در رهگذرت افتم

باشد به کرم یارا بر ما نظر اندازی

می ترسم از آن روزی گز حجره برون آیی

بر کام جگر تنگان خون جگر اندازی

از کیش بزن تیری من سینه سپر کردم

خلقان دو عالم را در شور و شر اندازی

شمس الحق تبریزی از لب چو شکرریزی

یک لحظه به سوی ما بادام تر اندازی

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها