آخر گل و خار را بدیدی

آخر گل و خار را بدیدی

روز و شب تار را بدیدی

بس نقش و نگار درشکستی

تا نقش و نگار را بدیدی

از عالم خاک برگذشتی

و آن گرد و غبار را بدیدی

می‌خند چو گل در این گلستان

کان جان بهار را بدیدی

بی کار شدی ز کار عالم

چون حاصل کار را بدیدی

چون باده ساقی اندرآمیز

چون رنج خمار را بدیدی

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها