عنصری بلخی
اشعار منسوب
شماره 11
حکایت کند نرگس اندر چمن
ز چشم دلارام روز خمار
ز مینا یکی شاخ دیدی لطیف
درم برگ آن شاخ و دینار بار
چو فیروزه بر آینه ی آبگیر
برآورده نیلوفر سازگار
چو کافر سیه روی بر گرد او
ز دوده سنان ها بود آبدار
عنصری بلخی
اشعار منسوب
شماره 11
حکایت کند نرگس اندر چمن
ز چشم دلارام روز خمار
ز مینا یکی شاخ دیدی لطیف
درم برگ آن شاخ و دینار بار
چو فیروزه بر آینه ی آبگیر
برآورده نیلوفر سازگار
چو کافر سیه روی بر گرد او
ز دوده سنان ها بود آبدار
امین پیرانی - حامد پیری
عنصری بلخی اشعار منسوب شماره 2 در فصد ممدوح گوید آمد آن رگ زن مسیح پرست شست الماس گون گرفته به دست طشت زرّین و
عنصری بلخی اشعار منسوب شماره 9 شب ها چو ز روز وصل او یاد کنم تا روز هزار گونه فریاد کنم ترسم که شب اجل
عنصری بلخی اشعار منسوب شماره 6 ای دل ز وصال تو نشانی دارم وی جان ز فراق تو امانی دارم بیچاره تنم همه جهان داشت
عنصری بلخی اشعار منسوب شماره 4 پر دُر سفته شاخ درختان جویبار چون زرّ خفچه برگ درختان بوستان گر بوستان ز زرّ خزان زرد شد