ای رخ جان فزای تو گشته خجسته فال من

فخرالدین عراقی- غزل شماره 221

ای رخ جان فزای تو گشته خجسته فال من

باز نمای رخ، که شد بی تو تباهْ حال من

ناز مکن، که می‌کند جان من آرزوی تو

عشوه مده، که می‌دهد هجر تو گوشمال من

رفت دل و نمی‌رود آرزوی تو از دلم

عمر شد و نمی‌شود نقش تو از خیال من

باز نگر که: می‌کشد بی تو مرا فراق تو

چارهٔ من بکن، مجو بی سببی زوال من

ز آرزوی جمال تو، نیست مرا ز خود خبر

طعنه مزن، که: نیستی شیفتهٔ جمال من

بر سر کوی وصل تو مرغ صفت پریدمی

آه! اگر نسوختی آتش هجر بال من

آمدمی به درگهت هر نفسی هزار بار

گر نه عراقی آمدی سدّ ره وصال من

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها