این شمع که شب در انجمن می خندد عبید زاکانی – رباعی شماره 11 این شمع که شب در انجمن می خندد ماند به گلی که در چمن می خندد هر شب که ادامه نوشته »
زین گونه که این شمع روان می سوزد عبید زاکانی – رباعی شماره 26 زین گونه که این شمع روان می سوزد گویی ز فراق دوستان می سوزد گر گریه کنیم هر دو ادامه نوشته »
دل با رخ دلبری صفایی دارد عبید زاکانی – رباعی شماره 28 دل با رخ دلبری صفایی دارد کو هر نفسی میل به جایی دارد شرح شب هجران و پریشانی ما ادامه نوشته »
عشق تو مرا چو خاک ره خواهد کرد عبید زاکانی – رباعی شماره 21 عشق تو مرا چو خاک ره خواهد کرد خال تو مرا حال تبه خواهد کرد زلف تو مرا به ادامه نوشته »