ورود-ثبت نام

زد مرا زخمی و از پیش نظر بگذشت حیف

طبیب اصفهانی – غزل شماره 99

زد مرا زخمی و از پیش نظر بگذشت حیف

نازده بر سینه‌ام زخم دگر، بگذشت حیف

کشتی ما را که عمری بود جویای نهنگ

بر کنار افکند موج و از خطر بگذشت حیف

گفتم از باغ تو چینم میوه‌ای، تا در گشود

باغبان بر روی من وقت ثمر بگذشت حیف

کار خود را چاره از آه سحر جویند خلق

چاره ی کار من از آه سحر بگذشت حیف

از هجوم خار در گلشن ز بس جا تنگ گشت

عندلیب از وصل گل با چشم تر بگذشت حیف

بعد عمری از پی پرسش طبیب خسته را

گرچه یار آمد به سر، زآن پیشتر بگذشت حیف

 

نویسندگان :

نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *