ورود-ثبت نام

صبح محشر که من از خواب گران برخیزم

طبیب اصفهانی – غزل شماره 106

صبح محشر که من از خواب گران برخیزم

بود آیا که به رویت نگران برخیزم

بس ملولم ز جهان بلبل خوش نغمه کجاست

کز سر هر دو جهان دست فشان برخیزم

از وصالم چه تمتع ز تو ای آفت جان

تا نشینی به کنارم ز میان برخیزم

آه از آن لحظه که در بزم نشینی تو و من

خیزم از انجمن و دل نگران برخیزم

گل دو روزیست، همان به که ازین طرف چمن

پیش از آن دم که وزد باد خزان برخیزم

هر طرف مینگرم بی خبرانند طبیب

به که از محفل این بی خبران برخیزم

 

نویسندگان :

نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *