رسم و ره آن یار ستمکار نگر طبیب اصفهانی – رباعی شماره 12 رسم و ره آن یار ستمکار نگر ناکامی یار و کام اغیار نگر با ما در کینه میزند دلبر ادامه نوشته »
خواهم که سرود عشق بنیاد کنم طبیب اصفهانی – رباعی شماره 17 خواهم که سرود عشق بنیاد کنم از عهد گرفتاری خود یاد کنم از بس که در آرزوی دام ادامه نوشته »
عمریست که از دلم جنون می جوشد طبیب اصفهانی – رباعی شماره 10 عمریست که از دلم جنون می جوشد از دیده ام اشگ لاله گون می جوشد در وادی عشق چشم ادامه نوشته »
دردا که بت ستیزه کاری دارم طبیب اصفهانی – رباعی شماره 18 دردا که بت ستیزه کاری دارم وز غمزه ی او جان فگاری دارم مردم گویند روزگارت چون است می ادامه نوشته »