گفتی که تنی که عشق فرسودت کو طبیب اصفهانی – رباعی شماره 24 گفتی که تنی که عشق فرسودت کو آن جان که به تن دمی نیاسودت کو من هم به ادامه نوشته »
افگار توام تاب و توانی بفرست طبیب اصفهانی – رباعی شماره 3 افگار توام تاب و توانی بفرست بیمار غمم قوت جانی بفرست از نامه ی خشکی به تو راضیست طبیب ادامه نوشته »
دردا که بت ستیزه کاری دارم طبیب اصفهانی – رباعی شماره 18 دردا که بت ستیزه کاری دارم وز غمزه ی او جان فگاری دارم مردم گویند روزگارت چون است می ادامه نوشته »
گر بی تو به بزم عیش ساغر زده ام طبیب اصفهانی – رباعی شماره 21 گر بی تو به بزم عیش ساغر زده ام صد غوطه به خون دیده ی تر زده ام ادامه نوشته »