پروای خط آن غنچۀ مستور ندارد

صائب تبریزی- غزل شماره 4348

پروای خط آن غنچۀ مستور ندارد

شکر خبر از قافلۀ مور ندارد

گردید نهان در خط سبز آن لب میگون

این شیشه خطر از می پرزور ندارد

بیمار گران را نبود تاب عیادت

تاب نظر آن نرگس مخمور ندارد

هر چند شکسته است سفالین قدح ما

آوازۀ ما کاسۀ فغفور ندارد

چون محضر بی مُهر بود باد به دستش

از داغ تو هر کس دل معمور ندارد

آوازه محال است ز یک دست برآید

رحم است برآن پنجه که همزور ندارد

در شعله بود نور به اندازۀ روغن

هر دیده که بی اشک بود نور ندارد

صائب همۀ بی نمکان بر سر شورند

امروز که دیوانۀ ما شور ندارد

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها