از زیر خاک نالۀ ما می‌توان شنید

صائب تبریزی- غزل شماره 4325

از زیر خاک نالۀ ما می‌توان شنید

بیرونِ باغ نیز نوا می‌توان شنید

برگ خزان رسیده بود ترجمان باغ

از رنگ چهره حال مرا می‌توان شنید

باور که می‌کند که ازان چشم سرمه دار

آوازِ دورباشِ حیا می‌توان شنید

سینگین دلی وگرنه ز طرف کلاه خویش

آواز دل شکستن ما می‌توان شنید

هرچند بر دل تو گران است بوی گل

حرفی ز ما برای خدا می‌توان شنید

پیوسته است سلسلۀ عاشقان به هم

از بلبلان ترانۀ ما می‌توان شنید

در جلوه گاه حسن تو از موجۀ سراب

جوش نشاط آب بقا می‌توان شنید

آرام نیست قافلۀ ممکنات را

از ذره ذره بانگ درا می‌توان شنید

پرشور شد ز نالۀ یک دست من جهان

هرچند کز دو دست صدا می‌توان شنید

حال درون سوخته جانان شوق را

یک بار ای بهشت خدا می‌توان شنید

بوی بهشت را که زمین گیر محشرست

امروز در مقام رضا می‌توان شنید

از دست بازیِ مژه‌هایِ دراز او

صائب صفیر تیر قضا می‌توان شنید

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها