دل ساده در قلمرو صورت نمی‌شود

صائب تبریزی- غزل شماره 4292

دل ساده در قلمرو صورت نمی‌شود

تا نقش هست آینه خلوت نمی‌شود

یوسف شد از گواه لباسی عزیزتر

تهمت حریف دامنِ عصمت نمی‌شود

ابر تُنُک نهان نکند آفتاب را

در دل نهفته داغ محبت نمی‌شود

افسردگی ز هرکه به داغ جنون نرفت

سرگرم از آفتاب قیامت نمی‌شود

با چشم روشن آینۀ زنگ بسته‌ای است

تا آدمی ز اهل بصیرت نمی‌شود

از ریگ تشنگی نبرد سیل نوبهار

چشم حریص سیر ز نعمت نمی‌شود

آه ندامتی است که خون می‌چکد از او

از عمر آنچه صرف عبادت نمی‌شود

گوهر فشاند گرد یتیمی ز روی خویش

دل خالی از غبار کدورت نمی‌شود

هرکس که چون گهر ز صدف گوشه‌ای گرفت

خاشاکِ چارموجۀ کثرت نمی‌شود

صائب نمی‌رود به فسون کج‌روی ز مار

هموار بد گهر به نصیحت نمی‌شود

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها