از هیچ کس سپهر خجالت نمی کشد

صائب تبریزی- غزل شماره 4112

از هیچ کس سپهر خجالت نمی کشد

آیینۀ گرفته کدورت نمی کشد

خار شکسته بر سر دیوار قد کشید

نخل امید ماست که قامت نمی کشد

فرمانروای مصر حلاوت نمی شود

تا ماه مصر تلخی غربت نمی کشد

میخواره ای که باده به اندازه می خورد

دردسر خمار ندامت نمی کشد

زنهار دل به صبح پریشان نفس مبند

کاین پنبه خون ز هیچ جراحت نمی کشد

فرهاد بد نکرد که خود را هلاک کرد

عشق غیور ننگِ شراکت نمی کشد

از صبح حشر تیره نهادان الم کشند

یوسف ز روی آینه خجلت نمی کشد

حشر سبک عنانِ مکافات قایم است

دیوان هیچ کس به قیامت نمی کشد

صائب به خاکمال حوادث صبور باش

خورشید سر ز خاک مذلت نمی کشد

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها