از شعر بهره ای به سخنور نمی رسد

صائب تبریزی- غزل شماره 4089

از شعر بهره ای به سخنور نمی رسد

از بوی عود فیض به مجمر نمی رسد

دلبر چنان خوش است که دل را کند کباب

آتش به داد عشق سمندر نمی رسد

تا شمع در سرای حضور تو محرم است

از غیب روشنایی دیگر نمی رسد

حسن از نیازمندی عشاق فارغ است

تلخی ز عیش مور به شکر نمی رسد

جمعیت حواس بود مال اهل فقر

این منزلت به هیچ توانگر نمی رسد

صائب وصال خضر به بخت است و اتفاق

آواره هر که گشت به رهبر نمی رسد

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها