صائب تبریزی- غزل شماره 4053
پروانه ای که گرد تو یک بار می پرد
از شاخسار شعله شرروار می پرد
ژولیده موی باش که سر می دهد به باد
هر کس به بال طرۀ دستار می پرد
امروز نوبت جگر تشنه زخم کیست؟
کز شوق بوسه اش لب سوفار می پرد
تا در بغل کشد کمر نازک ترا
از شوق، چشم حلقۀ زنار می پرد
کم ظرف تشنۀ حرکتهای ناقص است
چشم حباب از پی رفتار می پرد
بال تپش اگر دل پرخون بهم زند
رنگ بهانه جوی ز رخسار می پرد
از دستبرد سنگ حوادث چه غافل است
مرغی که شاخ شاخ به گلزار می پرد
بر قطره ای ندوخته ام چشم چون حباب
موج دلم به ساغر سرشار می پرد
حسن غیور را ز نگهبان گزیر نیست
چشم گل از پی مژۀ خار می پرد
صائب شراب شوق چنین گر اثر کند
مهر خموشی از لب اظهار می پرد