ز خانه مست برون آن نگار آمده بود

صائب تبریزی- غزل شماره 3961

ز خانه مست برون آن نگار آمده بود

به اختیار نه، بی اختیار آمده بود

شکفته روی و شلایین و مست و خواب آلود

به مدعای من دل فگار آمده بود

چو شاخ گل ز سراپاش خنده می بارید

گشاده روی تر از نوبهار آمده بود

خطر ز سایۀ خود داشت نخل نوخیزش

ز بس که در خور بوس و کنار آمده بود

اگر چه بود ز مستی به هر طرف مایل

به جانب دل امیدوار آمده بود

چو آفتاب که آید برون ز چادر صبح

برون ز پردۀ شرم آن عذار آمده بود

پیاده بود به ظاهر چو گلبن نوخیز

ولی به بردن دلها سوار آمده بود

کمی نبود ز اسباب عیش بزمش را

برون ز خانه به قصد شکار آمده بود

هنوز بخت گرانخواب چشم می مالد

ز دولتی که مرا در کنار آمده بود

نبود شیوۀ او لطفی این چنین صائب

ز جذبۀ دل امیدوار آمده بود

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها