دماغ سوختگان را شراب تازه کند

صائب تبریزی- غزل شماره 3941

دماغ سوختگان را شراب تازه کند

زمین تشنه جگر را سحاب تازه کند

ستاره سوختگان باغ دلگشای همند

که مغز سوخته بوی کباب تازه کند

اگر بهار کند سبز تخم سوخته را

دماغ خشک مرا هم شراب تازه کند

ازان خموش نگردد چراغ در شب تار

که داغ روشنی آفتاب تازه کند

ز یادگار شود زخم ماتمی ناسور

که داغ رفتن گل را گلاب تازه کند

نقاب تشنۀ دیدار را کند بیتاب

که داغ تشنه لبان را سراب تازه کند

نسوخته است ز سودای او چنان صائب

که مغز خشک مرا ماهتاب تازه کن

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها