وفا طلب ز جهان فنا نباید شد

صائب تبریزی- غزل شماره 3838

وفا طلب ز جهان فنا نباید شد

امیدوار به این بیوفا نباید شد

درین قلمرو آفت به جز مقام رضا

دگر به هیچ مقامی رضا نباید شد

خوش است عالم آزادگی و عریانی

اسیر بند گران قبا نباید شد

بُرید دانه ز خرمن به آسیا افتاد

ز همراهان موافق جدا نباید شد

درین زمانه حیات دو روزه بسیارست

رهین منت آب بقا نباید شد

سعادتی که بود در گذر، سعادت نیست

چو سایه پیرو بال هما نباید شد

گل شکفته ز آغوش یار می­ گوید

که ناامید ز لطف خدا نباید شد

ملایمت به خسیسان ثمر نمیدارد

چو گل به روی خس و خار وا نباید شد

نکرده دانۀ خود پاک چون ستارۀ صبح

غبار خاطره این آسیا نباید شد

صریر خامه همین پند می دهد صائب

که با سیاه دلان آشنا نباید شد

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها