صائب تبریزی- غزل شماره 3834
شکوفه از افقِ شاخسار پیدا شد
ستارۀ سحر نوبهار پیدا شد
ز سبزه خط تراشیدۀ چمن سر کرد
ز لاله خال لب جویبار پیدا شد
نشانۀ پی گلگون برق سیر بهار
ز مشرق جگر لاله زار پیدا شد
ز لاله در بُن هر خار از ترشح ابر
هزار جرعه می بی خمار پیدا شد
نسیم پیرهن مصر شد ز فیض بهار
اگر ز دامن صحرا غبار پیدا شد
به زیر سقف نشستن ز بی شعوریهاست
کنون که سایۀ ابر بهار پیدا شد
ز خاک، ریشۀ اشجار از صفای بهار
چو رشته از گهر آبدار پیدا شد
ز جوش لاله گرانبار شد چنان دل سنگ
که تاب در کمر کوهسار پیدا شد
درین چمن به نسب نیست زادگی صائب
ز خار و خس گل آتش عذار پیدا شد