خوش آن که چون گل ازین باغ خنده رو گذرد

صائب تبریزی- غزل شماره 3761

خوش آن که چون گل ازین باغ خنده رو گذرد

چو برق بر خس و خاشاکِ آرزو گذرد

گره ز غنچۀ پیکان به عطسه بگشاید

اگر نسیم بر آن زلف مشکبو گذرد

ملایمت سپر سیل حادثات بود

شراب شیشه شکن مشکل از کدو گذرد

به سرعتی که کند سیر، ماه در ته ابر

ز پیش چشم من آن آفتاب رو گذرد

کسی که حفظ کند آبروی غیرت را

تمام مدت عمرش به یک وضو گذرد

سیاهروی بود پیش اهل حال کسی

که همچو خامه مدارش به گفتگو گذرد

به آفتاب جهانتاب می رسد صائب

سبکروی که چو شبنم ز رنگ و بو گذرد

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها