باد را راه در آن طرۀ پیچان نبود

صائب تبریزی- غزل شماره 3570

باد را راه در آن طرۀ پیچان نبود

شانه را دست بر آن زلف پریشان نبود

در شهادت دل من همت دیگر دارد

نشوم کشته به زخمی که نمایان نبود

عندلیبی که به هر غنچه دلش می لرزد

بهتر آن است که در صحن گلستان نبود

دل ز تسخیر سر زلف تو شد شادی مرگ

مور را حوصلۀ ملک سلیمان نبود

صحبت دختر رز طرفه خماری دارد

هیچ کس نیست که از توبه پشیمان نبود

شرمگینان به خموشی ادب خصم کنند

تیغ این طایفه در معرکه عریان نبود

شانه را ناخن تدبیر به سرپنجه نماند

مشکل زلف گشودن ز هم، آسان نبود

آنقدر شور که باید همه با خود دارد

داغ ما در خَمِ تاراجِ نمکدان نبود

مصرعی سر نزند از لب فکرت صائب

اگر آن زلف سیه سلسله جنبان نبود

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها