صائب تبریزی- غزل شماره 3362
سیر حسن خود اگر در دل ما خواهی کرد
سفر آینه را رو به قفا خواهی کرد
گر بدانی که چه مشتاق به آغوش توام
نامۀ شوق مرا بند قبا خواهی کرد
تو که در خانۀ آیینه نداری آرام
در دل و دیدۀ من خانه کجا خواهی کرد؟
وقت نازکتر ازان موی میان گردیده است
رحم اگر بر دل صد پارۀ ما خواهی کرد
با رخ ساده کنی خون دل پُرکاران را
در زمان خط شبرنگ چها خواهی کرد
پای سیمین مکن آلوده به هر نقش و نگار
گر گذر بر سر خاک شهدا خواهی کرد
دل بی قید تو زندان فراموشان است
صائب دلشده را یاد کجا خواهی کرد؟