گهر نشمرده می ریزند بر کوته زبان اینجا

صائب تبریزی- غزل شماره 316

گهر نشمرده می ریزند بر کوته زبان اینجا

سخن بی پرده می گویند با گوش گران اینجا

سبکروحانه خود را بر دم تیغ شهادت زن

به کوری خرج خواهی کرد تا کی نقد جان اینجا؟

ز بخت سبز بیزارند، حیران گشتگان تو

نمی گیرد به خود عکس چمن آب روان اینجا

به خون عاجزان چرخ سیه دل تشنه تر باشد

سر شبنم کند خورشید تابان بر سنان اینجا

که می آید برون از عهدۀ دریای شکر او؟

چه سازد گر نگردد آب، شمشیر زبان اینجا؟

ز صحرای تعلّق چون کسی سالم برون آید؟

زمین گیرست از تر دامنی ریگ روان اینجا

به ناکامی سرآور تا به کام دل رسی صائب

نراند هر که کام از خود، نگردد کامران اینجا

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها