محبت سنگ خارا را ز اهل درد می سازد

صائب تبریزی- غزل شماره 3003

محبت سنگ خارا را ز اهل درد می سازد

تجلی کوه را مجنون صحرا گرد می سازد

بهشت آرد برون روز جزا سر از گریبانش

کسی کز برگ عیش اینجا به داغ و درد می سازد

منه بر اخترِ اقبال دل از ساده لوحیها

کجا یک جا قرار این مهرۀ خوش گرد می سازد؟

مرا پیری اگر چون مرده در کافور خواباند

ز کار عشق کی دست و دل من سرد می سازد؟

غزال شوخ چشم من خیال وحشیی دارد

که با هر کس گرفت الفت، ز عالم فرد می سازد

ز سوز عشق او شد کهربایی استخوان من

که روی صبح را خورشید تابان زرد می سازد

ز عیاری یکی شد خال با خط دلاویزش

بلای جان بود دزدی که با شبگرد می سازد

مزن لاف شکیب و صبر با هجران او صائب

که این درد گرانجان مرد را نامرد می سازد

 

 

 

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها