عشق را دارالامانی چون دل دیوانه نیست

صائب تبریزی- غزل شماره 1323

عشق را دارالامانی چون دل دیوانه نیست

گنج را بر دل غبار از صحبت ویرانه نیست

با گلستانی که ما را آشنایی داده اند

راه حرف آشنا از سبزۀ بیگانه نیست

نقدها را نسیه سازد بدگمانیهای حرص

در قفس هم مرغ ما بی فکر آب و دانه نیست

می زند نقش فریب تازۀ دیگر بر آب

گریۀ شمع از برای ماتم پروانه نیست

دست ما را اختیار از وصل دارد ناامید

ورنه زلف و کاکل او شانه گیر از شانه نیست

با سفال و جام زر، یکرنگ می جوشد شراب

نور وحدت را نظر بر کعبه و بتخانه نیست

غافل است از همّت مستانۀ پیر مغان

چون سبو دستی که زیر سر درین میخانه نیست

بی شعوران در حیاتند از فراموشان خاک

صورت دیوار، هم در خانه، هم در خانه نیست

نیست صائب را خبر ز افسانۀ عشق مجاز

دیدۀ بالغ نظر بر ابجد طفلانه نیست

 

 

 

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها