گويی درخت های “سیاهکل”تا دشت و شهر ریشه دوانده ست

خسرو گلسرخی – شعر شماره 33

افزوده ای بر جنگلی ها

گويی درخت های ” سیاهکل ” (1)

تا دشت و شهر ریشه دوانده ست

که غرش سلاح و جوشش خون شهید

هر دو فزونی می گيرد

بذری که “کوچک و عمو اوغلی ” پاشیدند (2 و3)

اکنون نهال می شود

اکنون نهال ها …

بنگر که کوه و شهر

شباشب آذین می گردد

با قامت بلند بپا خاستگان

واخوردگان

گفتند یاوه

“جانی جبار با صد هزار گزمه و خنجر مسلح است

جز صبر و انتظار، رهی نیست ”

اما

همچون من به کار، تو ای بيدار !

بر بام شب بایست، نظر کن

دریایی از درخت سترگ و مسلح است

کاینک به سوی ” مکبث  ” می آيد . (4)


واژگان دشوار : 1-سیاهکل: یکی از دهستان های لاهیجان است.    2-کوچک : منظور میرزا کوچک خان جنگلی است.   3-عمواوغلی : حیدر تاری ویردیوف معروف به حیدرخان عمو اوغلی. او یکی از بزرگترین مبارزان ضد استبداد دوره قاجار بود.   4-مکبث : منظور از آن، تراژدی مکبث اثر ویلیام شکسپیر است که در آن ” ملکم ” به سربازان می گوید که هر سربازی، پیش روی خود، شاخه ی درختی قرار دهد تا به نوعی پشت سر هر سرباز، چیزی قابل دیدن نباشد و با این کار، تعداد سربازان در دید طرف مقابل، زیاد جلوه کند.

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها