ورود-ثبت نام

سنایی سنای خرد را سزاست

سنایی غزنوی – قصیده شماره 22

این قصیده را امام علی بن هیصم در مدح سنایی گفته است(1)

سنایی سنای خرد را سزاست

جمالش جهان را جمال و بهاست

اگر شخصش از خاک دارد مزاج

پس اخلاق او نور کلی چراست

چنو در بزرگان بزرگی که دید

چنو از عزیزان عزیزی کجاست

اگر خاطرش را به وقت سخن

کسی عالم عقل خواند سزاست

عجب زان که با او کند شاعری

نداند که این رای محض خطاست

کجا نور باشد چه جای ظلام

کجا ماه باشد چه جای سهاست

همه لفظ او قوت جانست و بس

همه شعر او فضل را کیمیاست

ز انوارش امروز شهر هرات

چو برج قمر پر شعاع و ضیاست

ز ازهار فضلش همین خطه را

اگر مقعد صدق خوانم رواست

به صورت بدیدم که وی را ز حق

مددهای بی‌غایت و منتهاست

مقدر چنین بود کاندر وجود

ز اعداد رفع نهایت خطاست

الا یا بزرگی که احوال تو

همه بر سعادت کلی گواست

ترا ز ایزد پاک الهام صدق

در اقوال و افعال یکسر عطاست

اگر چند تقصیر من ظاهرست

دلم بسته ی بند مهر و وفاست

چو جان و دل از مایه ی اتصال

مدد یافت رسم تکلف رواست

ثنای تو گویم به هر انجمن

نکوتر ز هر چیز مدح و ثناست

همی تا کثافت بود خاک را

همی تا لطافت نصیب هواست

بقا بادت اندر نعیم مقیم

بقای تو عز و شرف را بقاست

 

واژگان دشوار: 1-این شعر سروده ی سنایی نیست و همانگونه که نوشته ایم امام علی بن هیصم آن را در مدح سنایی سروده است. در شعر بعد، سنایی این قصیده را پاسخ داده است.

نویسندگان :

نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *