رهی معیری – رباعی شماره 43
فراد
ای دل اگر آن روی بهشتی بینی
چون خار به پای گلرخان ننشینی
باشد به کرشمه خسرو نوش لبان
فرهاد ندیده ام بدین شیرینی !
رهی معیری – رباعی شماره 43
فراد
ای دل اگر آن روی بهشتی بینی
چون خار به پای گلرخان ننشینی
باشد به کرشمه خسرو نوش لبان
فرهاد ندیده ام بدین شیرینی !
امین پیرانی - حامد پیری
رهی معیری – رباعی شماره 14 غنچه ی تنگدل هر گل که به طرف گلستان می خندد بر وضع جهان گذران می خندد این غمکده
رهی معیری – رباعی شماره 28 مردم چشم بی روی تو گشت لاله گون مردم چشم بنشست ز دوریت به خون مردم چشم افتادی اگر
رهی معیری – رباعی شماره 16 در سوگ صبحی(1) دردا که بهار عیش ما آخر شد دوران گل از باد فنا آخر شد شب طی
رهی معیری – رباعی شماره 22 مسعود (1) مسعود که یافت عز و جاه از لاهور تابید چو نور صبحگاه از لاهور سالار سخنوران به