Prevنوشته قبلیهر چند تنم چو موی آن سیمتن است نوشته بعدیببوی شست سر زلف یار اگر داریNext فرشی که فکندم از پی آرامش خواجوی کرمانی – معمیات شماره 60 فرشی که فکندم از پی آرامش پهلو چو بر آن نهی بدانی نامش نویسندگان : امین پیرانی - حامد پیری نوشته های مرتبط با فضله ی زنبور چو یک نیمه ی هاون ادامه نوشته » برگیر چهار برگ گشنیز و بنه ادامه نوشته » یاری که نام او نتوان گفت پیش کس ادامه نوشته » آهو بره را چون سر و دم ببریدم ادامه نوشته » نسخه های مصحّف مغلوب ادامه نوشته » گفتمش ای ماهرو نام تو خود چیست گفت ادامه نوشته »