Prevنوشته قبلیسالکی را که دید پیوسته نوشته بعدیگفتمش ای ماهرو نام تو خود چیست گفتNext آنک نبود غمش ز مثل منی خواجوی کرمانی – معمیات شماره 4 آنک نبود غمش ز مثل منی سر دستیست در میان زنی نویسندگان : امین پیرانی - حامد پیری نوشته های مرتبط بر جای سرمه چو بخوانی سر سال ادامه نوشته » بدری که بود در شب گیسوش قمر ادامه نوشته » تو را که ملک به دست برادر پدرست ادامه نوشته » آن لحظه که بفکنند پنجاه ز شست ادامه نوشته » در دست برادر پدر بین ادامه نوشته » گر پدر را ای پیر چون کودکان بابا نخوانی ادامه نوشته »