Prevنوشته قبلیآنک مرغ جان مشتاقان اسیر دام اوست نوشته بعدییاری که نام او نتوان گفت پیش کسNext بدری که سایه بر سرش افکنده است شب خواجوی کرمانی – معمیات شماره 31 بدری که سایه بر سرش افکنده است شب چشم و زبان و قامت و زلفش بود لقب نویسندگان : امین پیرانی - حامد پیری نوشته های مرتبط تصحیف شکوفه را به دست آر ادامه نوشته » دندان اسب بشکن و شه را برو نشان ادامه نوشته » کاف را بستان و در زا ضرب کن ادامه نوشته » آهو بره را چون سر و دم ببریدم ادامه نوشته » گفتمش نام تو ای سیمین تن آخر چیست گفت ادامه نوشته » نسخه های مصحّف مغلوب ادامه نوشته »