چون حریفان صبوحی به چمن روی نهند

خواجوی کرمانی –  مسمط شماره 5

چون حریفان صبوحی به چمن روی نهند

چشم بر برگ گل و لاله ی خودروی نهند

زاهدان خرقه و سجاده به یک سوی نهند

گوش بر زمزمه ی بلبل خوشگوی نهند

تو به جز سایه ی سرو و طرف جوی مجوی

 

گل سوری دگر از چهره برافکند نقاب

قدح لاله شد از ژاله پر از باده ی ناب

ساقیا وقت صبوح است بده جام شراب

پیش رخسار تو گو صبح جهانتاب متاب

با گل روی تو گو لاله ی خودروی مروی

 

آنکه بر لاله کند سنبل پرچین پرچین

من دلسوخته فرهادم و لعلش شیرین

به جز از باغ جمالش گل صد برگ مچین

روی او بین و دگر چشمه ی خورشید مبین

زلف او بوی و دگر سنبل خوشبوی مبوی

 

دوستان پند دهند که مکن یاد وصال

که خیال است که بینی دگرش جز به خیال

تنت از مویه چو مویی شد و از ناله چو نال

بعد ازین در غم آن سرو سمن بوی منال

بیش ازین بی رخ آن ماه زره موی مموی

 

چون شود مطربه ی پرده سرا پرده سرای

این غز را به همین لهجه و این پرده سرای

کای بهار چمن و سرو خرامان سرای

طوطی منطق خواجو چو شود نغمه سرای

سخن از زمزمه ی بلبل خوشگوی مگوی

 

نویسندگان :
نویسندگان :

امین پیرانی - حامد پیری

نوشته های مرتبط
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها